- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو نی از ناله بیشم قصه هجران فرو ریزد دلم گردد ز غم خون خونم از مژگان فرو ریزد
2 ملایک بس که می گریند شبها از فغان من عجب نبود که چون ابر از فلک باران فرو ریزد
3 ز بس دامنکشان بر کشتگان خود گذشت آن گل اگر دامن فشارد خونش از دامان فرو ریزد
4 چنان پر شد مرا سینه ز پیکان های آن بدخو که گر تیغش در او چاک افکند پیکان فرو ریزد
5 هجوم عشق او بر جانم از هر سو بدان ماند که بر خوان گدایی موکب سلطان فرو ریزد
6 چه زلف است آن که گر بادش بجنباند ز هر حلقه هزاران دل فرو بارد هزاران جان فرو ریزد
7 ز چشم اشک ریزم گر نویسد نکته ای جامی ز نوک کلک او صد گوهر غلطان فرو ریزد