حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

عذابی چو مهجوری از حکیم نزاری قهستانی غزل 302

غزل 302 ام از 1607 غزلیات

عذابی چو مهجوری از دوست نیست

1 عذابی چو مهجوری از دوست نیست خیال ار تصور کنی اوست، نیست

2 و گر تو بر آنی که از روزگار سر و کار من بی تو نیکوست ، نیست

3 چنان زار شد از نزاری تنم که بر استخوانم به جز پوست نیست

4 مکن این تصور که مسکین دلم بر آن طاق جفت دو ابروست، نیست

5 مرا گر برانی به جانت قسم که هیچم به جایی ره و روست ، نیست

6 وگر بر خیالت گذر میکند که خصمی بتر زان دوجا دوست نیست

7 وگر نیز گویی که درد مرا به جز از وصل تو داروست، نیست

8 نزاری مپندار و صورت مبند که روزی به نیروی بازوت نیست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست

شاعر شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست چه کسی است ؟

شاعر شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست چیست ؟

قالب شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست غزل است

مضمون اصلی شعر عذابی چو مهجوری از دوست نیست چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.