اشک چو لعل ریزد آن لب مرا از کمال خجندی غزل 916

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده

1 اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده

2 باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده

3 از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را گلبرگ عارض تو هرجا که بر کشیده

4 سیب ذقن رسد خود با من چو دیدم آن رخ از آفتاب گردد هر میوه رسیده

5 گر آیدم به مهمان شبها خیال رویت گیرم برای شمعش پیه از چراغ دیده

6 پیش تو گل بخوبی از مفلسان برآید آنکه گواه حالش پیراهن دریده

7 زاهد لباس تقوی کی از تو پاره سازد بر قامت کمال است این جامه ها بریده

عکس نوشته
کامنت
comment