- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اشک چو لعل ریزد آن لب مرا ز دیده در شیشه هرچه باشد از وی همان چکیده
2 باشد هنوز چشمم همچون مگس بر آن لب گر عنکبوت بینی بر خاک من تنیده
3 از آب بر کشیده صورتگر آن ورق را گلبرگ عارض تو هرجا که بر کشیده
4 سیب ذقن رسد خود با من چو دیدم آن رخ از آفتاب گردد هر میوه رسیده
5 گر آیدم به مهمان شبها خیال رویت گیرم برای شمعش پیه از چراغ دیده
6 پیش تو گل بخوبی از مفلسان برآید آنکه گواه حالش پیراهن دریده
7 زاهد لباس تقوی کی از تو پاره سازد بر قامت کمال است این جامه ها بریده