چو در طریق ارادت نگار ما دودل است از جامی غزل 42

چو در طریق ارادت نگار ما دودل است

1 چو در طریق ارادت نگار ما دودل است به هر کجا رود از کوی یکدلان بحل است

2 ز چین به لوح جبینش هزار نقش خطاست چه سود ازانکه رخش رشک صورت چگل است

3 ز لطف و قهر وی آسودگی نیابد کس مزاج او چو نه در طور حسن معتدل است

4 به تیغ فرقت ازو به که بگسلم پیوند به زلف او رگ جانم اگرچه متصل است

5 چو ریخت بیگنهم خون ز عکس خون من است که سرخ گشته رخ او نه آنکه منفعل است

6 گیاه مهر چه بویم ازو که دست قضا فشانده تخم جفا کاریش در آب و گل است

7 به دلبری که نبود اهل، داد دل جامی کنون ز کرده خود پیش اهل دل خجل است

عکس نوشته
کامنت
comment