-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو دل چوگان زلفت در نظر دید پریشان گشت و حال خود دگر دید
2 غمت صد رخنه در جان کرد ما را مگر دیوار ما کوتاهتر دید
3 ترا در رهگذر ناگاه دیدم دلم چندین بلا زان رهگذر دید
4 دل از کویت نگردد گرد کعبه که گر دید آبرو، زین خاک در دید
5 صبا از چین زلفت شمه ای گفت وز این غم نافه را خون در جگر دید
6 دلم زین بوستان با خار از آن ساخت که از گل بوی کردن دردسر دید
7 چو لاله داغ بر دل ماند شاهی ترا تا سبزه بر گلهای تر دید