چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست از جامی غزل 68

چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست

1 چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست دل شکسته عشاق در هوای تو بست

2 پی عبادت صاحبدلان دوصد محراب به جلوه گاه بتان نعل بادپای تو بست

3 تنت ز بستن بند قبا گرفت آزار کدام سنگدل آن بند بر قبای تو بست

4 بشستم از نم مژگان روان چو کلک خیال به لوح خاطر من صورتی به جای تو بست

5 فتاد صدگره مشکلم به رشته جان به هر گره که سر زلف مشکسای تو بست

6 شدم گدای تو بس تاجدار تخت نشین که بر میان کمر خدمت گدای تو بست

7 ز طره پرده مکش پیش رو که دور سپهر بقای جامی دلخسته در لقای تو بست

عکس نوشته
کامنت
comment