- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو سرو قد تو در جویبار دیده رسد مرا خدنگ بلا بر دل رمیده رسد
2 ز دیدن تو بلایی که میکشد دل من امیدوار چنانم که پیش دیده رسد
3 به گرد آن خط مشکین کجا رسد نافه مگر صبا، که بدان طره خمیده رسد
4 اگر چه بر رخ بستان دمید سبزه، ولیک گمان مبر که بدان خط نو دمیده رسد
5 ز یاد آن لب، اگر یکنفس بکام رسم خیال چشم تو تیغ بلا کشیده رسد
6 صبا ببوی تو آرام جان مردم شد بلی، خوشست نسیمی که آرمیده رسد
7 اگر صبا ز سر کوی او رسد، شاهی نسیم روضه به جان ستم رسیده رسد