جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

چو شمع جلوه شبها عارض از جویای تبریزی غزل 418

غزل 418 ام از 1266 غزلیات

چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد

1 چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد نگه در دیده ام بی تاب چون پروانه می سوزد

2 سراپا محشر پروانه ام بی شمع رخساری به تن هر قطره خونم بسکه بی تابانه می سوزد

3 دمی بی شغل عشقت نیست دل در سینه می دانم که این کودک زآتش بازی آخر خانه می سوزد

4 شبی کز گرم خونیهای مینا چهره افروزی ز عکست می چو داغ لاله در پیمانه می سوزد

5 زشمع جلوه اش بزم که روشن گشته است امشب که بر بی تابیم جویا دل پروانه می سوزد

6 عاشق از بیداد دل آزار بی حد می کشد هر چه هر کس می کشد از پهلوی خود می کشد

7 تا به آسانی تواند عقده دل را گشود همچو ناخن استخوان پهلویم قد می کشد

8 بد بگو ناصح مرا وز خوب و زشت او مگو دل به آن رخسار اگر نیک است اگر بد می کشد

9 خط او نام خدا بسیار رنگین جلوه است خون به خود این سبزه جای آب از آن خد می کشد

10 کافرم جویاگر انگشتی ز انگشتر بدید هر قدر تنگی دل از چرخ زبرجد می کشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد

شاعر شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد چه کسی است ؟

شاعر شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد جویای تبریزی می باشد.

شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد چیست ؟

قالب شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد غزل است

مضمون اصلی شعر چو شمع جلوه شبها عارض جانانه می سوزد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر