- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب نشست چراغ باده بیارید کآفتاب نشست
2 چو ناامید ازو گشت، دل قرار گرفت سپند سوخته چون شد ز اضطراب نشست
3 به شمع انجمن ما نسیم محرم نیست ازان ز پرده ی فانوس در نقاب نشست
4 به بزم باده مرو بی صحیفه ی غزلی سفینه ای بطلب تا توان به آب نشست
5 نشست یار چو پیشت، نماز چیست سلیم نماز خویش قضا کن که آفتاب نشست