چو شعله گرم درآمد، چو گل از سلیم تهرانی غزل 208

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب نشست

1 چو شعله گرم درآمد، چو گل به تاب نشست چراغ باده بیارید کآفتاب نشست

2 چو ناامید ازو گشت، دل قرار گرفت سپند سوخته چون شد ز اضطراب نشست

3 به شمع انجمن ما نسیم محرم نیست ازان ز پرده ی فانوس در نقاب نشست

4 به بزم باده مرو بی صحیفه ی غزلی سفینه ای بطلب تا توان به آب نشست

5 نشست یار چو پیشت، نماز چیست سلیم نماز خویش قضا کن که آفتاب نشست

عکس نوشته
کامنت
comment