زموج چین توانی ساده کردن از جویای تبریزی غزل 639

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

زموج چین توانی ساده کردن گر جبین خود

1 زموج چین توانی ساده کردن گر جبین خود کشی چون آفتاب آفاق را زیر نگین خود

2 توانی در کمند وحدت آری خویش را آسان پس زانوی عزلت گر نشینی در کمین خود

3 کند آن کس که از شب زنده داری چشم دل روشن ید بیضا برون آرد چو شمع از آستین خود

4 به چشم خواب اگر ریزی نمک از صبح بیداری توانی ساخت چون انجم فلک ها را زمین خود

5 مکافات عمل پشت لبش را سبز خواهد کرد به آن زهری که از دشمنام دارد در نگین خود

6 زآشوب پریشان خاطری ها جمع کن خود را که چون خرمن شوی سازی جهانی خوشه چین خود

7 به شوق عشق بازی خویشتن را زنده می دارم کسی چون من نباشد در جهان جویا رهین خود

عکس نوشته
کامنت
comment