-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چین زلف مشکین را بر رخ نگارم بین حلقههای او بشمر، عقدههای کارم بین
2 از دمیدن خطش اشک من به دامن ریخت هاله بر مهش بنگر، لاله در کنارم بین
3 دوش در گذرگاهی دامنش به دست آورد سعی گرد من بنگر، کوشش غبارم بین
4 نقد هر دو عالم را باختم به یک دیدن طرز بازیم بنگر، شیوهٔ قمارم بین
5 پر و بال عشقم را سایه بر سپهر افتاد بال قدرتم بنگر، پر اقتدارم بین
6 میر انجمن جایی در صف نعالم داد صدر عزتم بنگر، عین اعتبارم بین
7 هم به عشق مجبورم هم به عقل مختارم با وجود مجبوری صاحب اختیارم بین
8 در کمال استغنا فقر و ذلتم دادند در نهایت قدرت عجز و انکسارم بین
9 می به کوی خماران هر چه بود نوشیدم با چنین می آشامی غایت خمارم بین
10 می کشد به میدانم صف کشیده مژگانم گر ز جنگ برگشتم مرد صد هزارم بین
11 ای که هیچ نشنیدی نالهٔ فروغی را باری از ره رحمت چشم اشک بارم بین