1 چل روز ترا جایگهی تیره دهم چوب گل و شور بای به، جیره دهم
2 گر ، به نشدی بالله اگر من باشم زنجیر کنم ترا نه زنجیره دهم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر سرو به بیند قدرعنای فرامرز از پا فتد و بوسه زند پای فرامرز
2 نه سرو بود در همه تبریز و نه شمشاد از شرم قد و قامت زیبای فرامرز
1 روزگار است این که گه عزت دهد گه خوار دارد چرخ بازی گر ازین بازی چه ها بسیار دارد
2 مهر اگر آرد بسی بی جا و بی هنگام آرد قهر اگر دارد بسی ناساز و ناهنجار دارد
1 چون سال بر هزار و دو صد رفت و سی و هفت قیصر بشد ز فتح علی شاه زرم خواه
2 عباس شه ز امر ملک شد به مرز روم زین توپ صد گرفت به یک حمله زان سپاه
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به