1 چارند گواه خواجه اسحق هر چار بر خرد مصدّق
2 کانکس که بود برنگ خواجه مجبول بود ز شّر مطلق
3 آواز گران و روی فربه با سرخی موی و چشم ازرق
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 در فراقت دل ازین سوخته تر نتوان داشت خویشتن را به ازین زیر و زبر نتوان داشت
2 سرخ روییّ خود از لعل تو می دارم چشم وین چنین چشم کز از خون جگر نتوان داشت
1 ای مرا کرده مشوّش زلفت وی ز گل ساخته مفرش زلفت
2 تا که در خسته دل ما پیوست نیست خالی ز کشاکش زلفت
1 رخت تاثیر آهی بر نتابد غمت هر دستگاهی بر نتابد
2 چنان نازک رخی داری که از دور بصد حیلت نگاهی برنتابد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **