- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 صدر اعظم حضرت تیمورتاش بشنود یک نکته از این مستمند
2 حقصحبتهستحقیمعتبر بود میباید بدین حق پایبند
3 بندهرا با خواجه حق صحبت است صحبتی دیرینه و بیزرق و فند
4 دوست در سختی بباید پایمرد واندر این معنی روایاتی است چند
5 خود تو دانی بودهام در این دو سال پایکوب انزوا و حبس و بند
6 گه به چنگ شحنگانی دیوخوی گه اسیر ناکسانی خودپسند
7 جاهلان خشنود و من مانده غمی ناکسان برکار و من مانده نژند
8 ورنه بر هنجار بودم پیش از این یافتم زین انزوا و بند پند
9 فکر من دعوی آزادی گذاشت کلک من شمشیر حریت فکند
10 مردی و آزادگی در طبع من چون زنان افکند بر رخ روی بند
11 مرگ و پیری همچو گرک گرسنه میزند هر دم به رویم زهرخند
12 محنت و تیمار مشتی کودکان بر دلم پیکان زهرآگین فکند
13 روزگارم دست استغنا ببست آسمانم ریشهٔ مردی بکند
14 قصه کوته، بین چه گوید بنت کعب قطعهای چون همت صوفی بلند:
15 «عاشقی خواهی که تا پایان بری بس که بپسندید باید ناپسند
16 زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خورد و انگارید قند
17 توسنی کردم ندانستم همی کز کشیدن سختتر گردد کمند»