- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هزار سرو که در حد اعتدال برآید به قامتت نرسد گر هزار سال برآید
2 شی میان گلستان ز چهره پرده برافکن که به فرو روده و گل به انفعال برآید
3 از سر حسن نو الآ به نقطه نبرد پی خط عذاره تو چندان که گرد خال بر آید
4 اگر چه صبح برویت ز آفتاب زند دم کجا ستاره به خورشید بیژوال برآید
5 علی الصیاح تفال بروی خوب تو کردم علی الصیاح تفال بروی خوب تو کردم
6 برآمد اول خط زلف سرکش تو بفالم بشارتست به دولت چوه حرف دال بر آید
7 تنم به فکر میان تو شد بشکل (هلالی) تصوری نه هنوزش کزان خیال براید
8 به حسرت لب لعل تو قطره های سرشکم بهر زمین که چکد چشمه زلال براید
9 کمال عرض تمنا به ماء عارض او کن که گر برآید امیدی از آن جمال برآید