سرو چو نخل قامتت سر از آشفتهٔ شیرازی غزل 1128

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

سرو چو نخل قامتت سر نزد چنین سهی

1 سرو چو نخل قامتت سر نزد چنین سهی نیست چو سیب غبغبت میوه خلد در بهی

2 چرخ همی نه از فسون رنگ بباخت بارهی شیر شکار میکند حیله او به روبهی

3 ایکه به روز و شب مرا در همه عمر همرهی بار بمنظر نظر از چه مرا نمیدهی

4 چون تو زسوز زخم دل از همه حال آگهی مشک مساز بوی مو با نفس سحرگهی

5 آشفته خاک میکده چون تو زکف نمینهی غم نبود اگر مرا کیسه ززر بود تهی

عکس نوشته
کامنت
comment