1 بگیر ای شاه آزادت ملک طبع و ملک زاده ز دست دلبران باده در این هرمرد شهریور
1 بهار زینت باغی نه باغ بلکه بهار بهار خانۀ مشکوی و مشکبوی بهار
2 سرشت طبعش را هر چهار طبع هواست نهاد سالش را هر چهار فصل بهار
1 همی بکشتی تا آدمی نماند شجاع هی بدادی تا آدمی نماند فقیر
1 ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش فکند تیغ یمانش رخش در عمان