1 کس به عالم همچو من بی کس مباد همچو حلقه بر در هرکس مباد
2 تا ز هر دستی نیابد سرزنش کار کس در دست هر ناکس مباد
3 کنج فقر و گنج ایمان ده مرا گفت و گوی و خیر و شر با کس مباد
4 بحر ممکن نیست بی خس در جهان بحر خاطرهای ما را خس مباد
5 در رخت حیران شده چشمم به سر دیده ی جان را ز رویت بس مباد