مرغ اسیری که زخم خار ندارد از حزین لاهیجی غزل 452

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

مرغ اسیری که زخم خار ندارد

1 مرغ اسیری که زخم خار ندارد هیچ نشانی ز عشق یار ندارد

2 گر ز تو دل برکنم بگو به که بندم؟ هیچکس این چشم پر خمار ندارد

3 بحر چه داند که ابر، قطره کجا ریخت؟ دل خبر از چشم اشکبار ندارد

4 دل عبث افتاد در هوای تپیدن قلزم عشق است این، کنار ندارد

5 بس که گریزان ز آشنایی خلقم عکس در آیینهام گذار ندارد

6 مشهد پروانه است عالم بالا کشتهٔ شمع قدت مزار ندارد

7 فتنهٔ دوران نمی رسد به نگاهت چشم تو کاری به روزگار ندارد

8 طلعت ماه مرا به مهر چه نسبت؟ جلوهٔ سرو مرا بهار ندارد

9 جمع نسازی دل از ترحم دوران دوستی دشمن اعتبار ندارد

10 در شکن برق، آشیان نگذاری باغ جهان نخل پایدار ندارد

11 کینهٔ دشمن کجا حزین و دل من؟ سینه آیینه ام غبار ندارد

عکس نوشته
کامنت
comment