دل ناخدای بحر تماشای دیگر است از سعیدا غزل 86

دل ناخدای بحر تماشای دیگر است

1 دل ناخدای بحر تماشای دیگر است این گوهر یگانه ز دریای دیگر است

2 داغ تو کی به هر دل و هر سینه جا کند این لاله زیب و زینت صحرای دیگر است

3 ز آب عنب کس این همه مستی نمی کند کیفیت من از می و مینای دیگر است

4 زاهد از این عبادت ظاهر چه فایده تن در میان مسجد و دل جای دیگر است

5 در هر طرف که می نگری از میان خلق فریاد و شور و ناله و غوغای دیگر است

6 ذکر طریق عشق، کریم و رحیم نیست ورد بلاکشان تو اسمای دیگر است

7 باور مکن که در دو جهان صاحب سخن درویش دیگر است و سعیدای دیگر است

عکس نوشته
کامنت
comment