- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نتوان یافت به خود منزل و مأوای تو را که ندیده است به غیر از تو کسی جای تو را
2 عمرها شد که حنا کرده به خوبان بیعت که به کام دل خود بوسه زند پای تو را
3 فرق ننهادم و تغییر ندیدم دیدم مسجد و سبحه و زنار و کلیسای تو را
4 همه جا جای دل و جان عزیز است عزیز خوب گردیدم و دیدم همه اعضای تو را
5 منت از دیده کشم گر تو نهی پا بر چشم گرد خود گردم و کردم سر سودای تو را
6 می تواند به نفس گرم کند عالم را کیست گوید سخن سرد سعیدای تو را