شمع چون پروانه را معدوم دید
1
شمع چون پروانه را معدوم دید
گفت باآتش که:ای نور الفرید
2
یا قتیل العاشقین،یا ذوالکرام
یاقدیم النور، یامافی الظلام
3
مانده ام از جرم هستی شرمسار
جرم ما را محو کن پروانه وار
4
چون تن پروانه یک بارم بسوز
تاب جان دادن ندارم تا بروز