1 آمد به وداعم آن نگار دلبر گریان و زنان دو دست بر یکدیگر
2 پر خون رخش از زخم و رخ از گریه چو زر بر لاله کامگار و بر لؤلؤی تر
1 چون دولت تو جهان جوانست ای شاه پس دولت تو مگر جهانست ای شاه
2 بزم تو به حسن بوستانست ای شاه گویی ز شکوفه زآسمانست ای شاه
1 هر چند گنهکار است آخر علوی است فرزند پیمبر است و از آل علی است
2 زنهار شها که بیش از این مازارش زیرا که به روز حشر خصمانش قوی است
1 گر چون تو به چینستان ای ترک نگارستی پیوسته به چینستان ای ماه بهارستی
2 گر نه همه زیبایی با قد تو جفتستی گر نه همه دلجویی با روی تو یارستی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به