- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد به جلوه شاهد بالا بلند ما آماده شد بلای دل دردمند ما
2 ما مهر از آن پسر سر مویی نمیبریم برند اگر به خنجر کین بندبند ما
3 تا چشم خود به دورهٔ ساقی گشادهایم دور زمانه چشم ببست از گزند ما
4 گفتم که نوشداروی عشاق خسته چیست گفتا تبسمی ز لب نوشخند ما
5 شیرین لبان به خون دل خود تپیدهاند در صیدگاه خسرو گلگون سمند ما
6 تسبیح شیخ حلقهٔ زنار میشود گر جلوهگر شود بت مشکین کمند ما
7 یا رب مباد چشم بد آن چشم مست را کز دست برد هوش دل هوشمند ما
8 از چشم روزگار ستانیم داد خویش گر دانههای خاک تو گردد سپند ما
9 بگشا به خنده غنچه میگون خویش را تا مدعی خموش نشیند ز پندما
10 ما را پسند کرده فروغی ز بهر جود تا شد پسند خاطر مشکل پسند ما