1 آمد بر من خیال زیبا یاری گفتم به سلامتت بدیدم باری
2 تو نیز بدین سمج بدیدی آری شیری شده حلقه بر دو پایش ماری
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 به نظم و نثر کسی را گر افتخار سزاست مرا سزاست که امروز نظم و نثر مراست
2 به هیچ وقت مرا نظم و نثر کم نشود که نظم و نثرم در است و طبع من دریاست
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید
2 که شاه شرق ملک ارسلان بن مسعود عزیز خود را اندر هزار ناز بدید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به