-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ
2 آن می که نکته سنج، خیال رطب کند از وصف او به کام شد از بس زبان لذیذ
3 آن می که در مذاق بود هوشمند را چون پند پیر تلخ و چو عیش جوان لذیذ
4 در بزم او نظاره ی ساقی چو نیشکر انگشت حیرت است مرا در دهان لذیذ
5 تا حشر، شکر نعمت من می کند همای از بس که شد مرا ز غمت استخوان لذیذ
6 خلق از برای یکدگر آزار می کشند یک میوه نیست در دهن باغبان لذیذ
7 از می مرا چه ذوق، که در کام من سلیم نبود ز دوری لب او شهد جان لذیذ