آمد بهار و شد می چون ارغوان از سلیم تهرانی غزل 660

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ

1 آمد بهار و شد می چون ارغوان لذیذ آن می که آب خضر نباشد چنان لذیذ

2 آن می که نکته سنج، خیال رطب کند از وصف او به کام شد از بس زبان لذیذ

3 آن می که در مذاق بود هوشمند را چون پند پیر تلخ و چو عیش جوان لذیذ

4 در بزم او نظاره ی ساقی چو نیشکر انگشت حیرت است مرا در دهان لذیذ

5 تا حشر، شکر نعمت من می کند همای از بس که شد مرا ز غمت استخوان لذیذ

6 خلق از برای یکدگر آزار می کشند یک میوه نیست در دهن باغبان لذیذ

7 از می مرا چه ذوق، که در کام من سلیم نبود ز دوری لب او شهد جان لذیذ

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر