1 آمد دی و ز میکده ها شور شد بلند شب های عیش چون مژه ی حور شد بلند
2 ساقی گشود تا سر خم را، چو لاله زار چندین هزار کاسه ی مخمور شد بلند
3 هر ناخنی که مطرب مجلسی به تار زد فریاد ما ز پرده ی طنبور شد بلند
4 بدخواه کس نه ایم، به نوعی که سوختیم دودی اگر ز خانه ی زنبور شد بلند
5 ما را ازان به وادی حیرت چه فایده دستی چو گردباد گر از دور شد بلند
6 گل همچو غنچه سر به گریبان خویش برد بر چوب دار تا سر منصور شد بلند
7 هر گه خیال روی تو در خاطرم گذشت از فرق، همچو شمع مرا نور شد بلند
8 آمد به رقص شوق، زلیخا چو رهزنان هر گاه گرد قافله از دور شد بلند
9 عشق آتش است و عقل حصاری بود سلیم کز موم همچو خانه ی زنبور شد بلند