- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به لقای تو هر آن دیده که روشن باشد همه جا در نظرش وادی ایمن باشد
2 دل به الطاف ستم پیشه تسلی نشود نبرد تشنگی آبی که در آهن باشد
3 گرد ظلمت ز بس از صرصر آهم پاشید لاله را داغ چراغ ته دامن باشد
4 چرب نرمی مبر از حد، دل افروخته ام نه چراغی است که محتاج به روغن باشد
5 انجم از شوخی چشم تو پریشان حالند ماه در پیش رخت سوخته خرمن باشد
6 هر کرا زورق طاق شده طوفانی عشق گر همه کام نهنگ است که مأمن باشد
7 در چراغی که بود زنده به عرفان، جویا از گداز دل افروخته روغن باشد