به لقای تو هر آن دیده که از جویای تبریزی غزل 609

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

به لقای تو هر آن دیده که روشن باشد

1 به لقای تو هر آن دیده که روشن باشد همه جا در نظرش وادی ایمن باشد

2 دل به الطاف ستم پیشه تسلی نشود نبرد تشنگی آبی که در آهن باشد

3 گرد ظلمت ز بس از صرصر آهم پاشید لاله را داغ چراغ ته دامن باشد

4 چرب نرمی مبر از حد، دل افروخته ام نه چراغی است که محتاج به روغن باشد

5 انجم از شوخی چشم تو پریشان حالند ماه در پیش رخت سوخته خرمن باشد

6 هر کرا زورق طاق شده طوفانی عشق گر همه کام نهنگ است که مأمن باشد

7 در چراغی که بود زنده به عرفان، جویا از گداز دل افروخته روغن باشد

عکس نوشته
کامنت
comment