1 تا ماهرویم از من رخ در حجیب دارد نه دیده خواب یابد نه دل شکیب دارد
2 هم دست کامرانی دل از عنان گسسته هم پای زندگانی جان در رکیب دارد
3 پندار درد گشتم گویی که در دو عالم هرجا که هست دردی با من حسیب دارد
4 بفریفت آن شکر لب ما را به عشوه آری بس عشوههای شیرین کان دلفریب دارد
دیدگاهها **