-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حکم صدر معظم معین دولت و دین ز گفته های خود او را نشان فرستادم
2 از آسمان سخن آمد نخست و من امروز به یک اشارت بر آسمان فرستادم
3 ز عز و جاهش گفتم که جان فرستم پیش چو جان حزین بد فرزند جان فرستادم
4 مرا تبیست کرم را که شمه آن باشد که منعمی کند انفاق صد هزار درم
5 کرم همه نبود آنکه صاحب بخشش ز تن قبای ببخشد و یا ز کیسه درم
6 لطیفه هاست کرم را به اختیار کریم که بی وسیلت دست میانجیی به قلم
7 به صد هزار درم هر کسی نهد منت که از خزانه وی یک درم نیاید کم