1 با حکم خدایی، که قضایش این است میساز، دلا، مگر رضایش این است
2 ایزد به کدامین گنهم داد جزا؟ توبه ز گناهی، که جزایش این است
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 امروز مرا در دل جز یار نمیگنجد تنگ است، از آن در وی اغیار نمیگنجد
2 در دیدهٔ پر آبم جز یار نمیآید وندر دلم از مستی جز یار نمیگنجد
1 مرا درد تو درمان مینماید غم تو مرهم جان مینماید
2 مرا، کز جام عشقت مست باشم وصال و هجر یکسان مینماید
1 باز دل از در تو دور افتاد در کف صد بلا صبور افتاد
2 نیک نزدیک بود بر در تو تا چه بد کرد کز تو دور افتاد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به