-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی، به غم تو عقل و جان رفت می ده، که تکلف از میان رفت
2 شد تاب و توانم اندر این راه من هم بروم، اگر توان رفت
3 تا شد رخ و زلفت از نظر دور کام دل و آرزوی جان رفت
4 من بودم و دل که قامتت برد آن نیز بجای راستان رفت
5 شاهی که چو لاله غرق خون است با داغ تو خواهد از جهان رفت