- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگر ای عشق سر پرسش عشاق نداری یا که داری و نظر بر من مشتاق نداری
2 ایکه زآهنگ مخالف روی از راه بمجلس راستی آگهی از نغمه عشاق نداری
3 نه گمانم که شبی روز شود در همه عمر گر تو چون خور نظری بر همه آفاق نداری
4 چون توئی چشمه خورشید جهان شد زتو روشن از چه بر ساحت عاشق سر اشراق نداری
5 عهدت از مهد بپایان ببرم تا بلحدهم تا نگوئی سر پائیدن میثاق نداری
6 مددی زهر غمم میکشد و تلخی تریاق غفلتت چیست مگر ساقی تریاق نداری
7 بتغافل مگذر رفته خلافی اگر از من می بیاور مگر آن آتش حراق نداری
8 گر من آشفته ام و رند و نظرباز و قلندر خبر از صومعه زاهد زراق نداری
9 دست من گیر تو ای دست خدا از سر رحمت کاینچنین بی سر و پا در همه آفاق نداری