شد مگر محمود از عطار نیشابوری منطق‌الطیر 1050

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

شد مگر محمود در ویرانه‌ای

1 شد مگر محمود در ویرانه‌ای دید آنجا بی‌دلی دیوانه‌ای

2 سر فرو برده به اندوهی که داشت پشت زیر بار آن کوهی که داشت

3 شاه را چون دید، گفتش دورباش ورنه بر جانت زنم صد دور باش

4 تو نه‌ای شاهی، که تو دون همتی در خدای خویش کافر نعمتی

5 گفت محمودم، مرا کافر مگوی یک سخن با من بگو، دیگر مگوی

6 گفت اگر می‌دانیی ای بی‌خبر کز که دور افتاده‌ای زیر و زبر

7 نیستی خاکستر و خاکت تمام جمله آتش ریزیی بر سر مدام

عکس نوشته
کامنت
comment