سوختن از تب سوزان محبت از سلیم تهرانی غزل 251

1 سوختن از تب سوزان محبت تابی ست تشنگی از چمن عشق، گل سیرابی ست

2 انتظار غمی از هر طرفی دارد دل چشم ویرانه ز هر سو به ره سیلابی ست

3 کعبه هرچند که محراب ندارد، اما بر سر کوی تو هر نقش قدم محرابی ست

4 از جهان دل به غم عشق تو الفت دارد همچو دیوانه که همصحبت گلخن تابی ست

5 زاهد امشب سر پیمانه کشیدن داریم قیمت شمع به می ده، که عجب مهتابی ست!

6 در غم عشق ز مردن مکن اندیشه سلیم مرگ با زندگی تلخ تو شکرخوابی ست