1 بساز مطرب مجلس نوای شورانگیز که تا بری زرهم زآن اصول رنگ آمیز
2 بیار آتش سیاله ساقی مستان بسوز خرمن تقوی و حاصل پرهیز
3 بنای دهر زعشق است و عشق زآدم خاست بیا بتجربه طرحی زخاک آدم ریز
4 غلام همت آن کشته ام که همچو خضر مدام زنده بود آبشار خنجر تیز
5 زدم بعجز بحبل المتین عشق تو چنگ که نیستم بجز این روز حشر دست آویز
6 بروز معرکه گر جوشنت زمهر علیست اگر جهان همه لشکر شود بیا مگریز
7 بگوی مدحت حیدر که با گران باری تو رستگار برآئی بروز رستاخیز
8 میان آینه و دیده شد غبار حجاب علیست آینه تو گرد از میان برخیز
9 عبادتت ندهد سود بی ولای علی بیاد او برو آشفته چون روی بحجیز
دیدگاهها **