-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برادرا دلم رفتنت قرار ندارد مرو که خواهر تو ناب انتظار ندارد
2 به درد بیکسیام مبتلا مکن به فدایت که خواهر تو کسی را در این دیدار ندارد
3 تو منع میکنی از گریهام ولی نتوانم دل شکستهام از گریه اختیار ندارد
4 دلم ز وعده برگشتنت قرار نگیرد چرا که گردش ایام اعتبار ندارد
5 به خیمه منتظر تو نشسته عابد بیمار میان بستر تب غیر گریه کار ندارد
6 گرفتم آن که پس از تو رضا شود به اسیری توان اینکه به اشتر شود سوار ندارد
7 سکینه را بنشان در کنار خویش زمانی که تاب دوری باب بزرگوار ندارد
8 بده تسلی لیلی برای خاطر اکبر که دادغر و غریب است و غمگسار ندارد
9 مبر به جانب میدان علی اصغر خود را که طفل طاقت پیکان آب دار ندارد
10 اگر به شام بود یا به کوفه یا مدینه به هیچ وجه دل پر ز خون قرار ندارد
11 بکن سفارش طفلت رقیه بر پر سعد که تاب سیلی شمر ستم شعار ندارد
12 مرا اسیر یزید کردی و رفتی مرو که داد رسمی زینب فکار ندارد
13 شها شفاعت (صامت) نما بروز قیامت که جز تو چشم به ابناء روزگار ندارد