ای برادر، تا توانی از ملک‌الشعرا بهار قصیده 272

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ای برادر، تا توانی گیر با آزرم‌ خوی

1 ای برادر، تا توانی گیر با آزرم‌ خوی مرد بی‌آزرم باشد چون زن بسیار شوی

2 غیرت و صدق و امانت‌، کاین سه اصل مردمیست اصلشان ز آزرم خیزد، گیر با آزرم‌خوی

3 هرکه در پیش کسان آزرم خود بر خاک ریخت غیرت و صدق و امانت خوار باشد پیش اوی

4 وانکه کشت عصمتش سیراب گشت از آب خلق روی ازو برتاب‌، کاندر وی نیابی آبروی

5 رادی و مردی‌، صفات ثابت آمیغی‌اند رادی از ناکس مخواه و مردی از غرزن مجوی

6 هرکه گردد گرد کژی‌، ای پسر گردش مگرد هرکه پوید سوی پستی‌، یا بنی سویش مپوی

7 گر بمیری‌، پای خود بر خاک نامردان منه ور بسوزی‌، دست‌خویش از آب ناپاکان مشوی

8 معنی صدق و وفا و شرم در آزادیست ای ‌«‌بهار» آزاد باش و هرچه می‌خواهی بگوی

عکس نوشته
کامنت
comment