جامی

جامی

جامی
جامی

روشن شبی که شمع شبستان من شوی از جامی غزل 468

غزل 468 ام از 3391 واسطة العقد - غزلیات

روشن شبی که شمع شبستان من شوی

1 روشن شبی که شمع شبستان من شوی ظلمت زدای کلبه احزان من شوی

2 جان ریختم به پای تو از چاک سینه کاش پا در حریم سینه نهی جان من شوی

3 پاکان نیند درخور تو سینه ها کباب من چون پزم خیال که مهمان من شوی

4 با باد همنفس نکنم سویت آه را ترسم چو زلف خویش پریشان من شوی

5 حیرانیم خموش کند ورنه پیش تو چندان کشم نفیر که حیران من شوی

6 چون طوطیان به شکر تو شکر شکن شوم گر زان دهان و لب شکرستان من شوی

7 جامی نیم به ملک سخن خسروم خوش آن کز خط خوب خواجه دیوان من شوی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی

شاعر شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی چه کسی است ؟

شاعر شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی جامی می باشد.

شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی چیست ؟

قالب شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی غزل است

مضمون اصلی شعر روشن شبی که شمع شبستان من شوی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر