- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روشن شبی که شمع شبستان من شوی ظلمت زدای کلبه احزان من شوی
2 جان ریختم به پای تو از چاک سینه کاش پا در حریم سینه نهی جان من شوی
3 پاکان نیند درخور تو سینه ها کباب من چون پزم خیال که مهمان من شوی
4 با باد همنفس نکنم سویت آه را ترسم چو زلف خویش پریشان من شوی
5 حیرانیم خموش کند ورنه پیش تو چندان کشم نفیر که حیران من شوی
6 چون طوطیان به شکر تو شکر شکن شوم گر زان دهان و لب شکرستان من شوی
7 جامی نیم به ملک سخن خسروم خوش آن کز خط خوب خواجه دیوان من شوی