- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 برهمن کیشم، که صدقم طعنه بر اصحاب زد طاق آتشخانه ام صد خنده بر محراب زد
2 مرحبا ای عشق گلبانگی که بی آشوب تو عافیت خوش تکیه ها بر بالش سنجاب زد
3 موج توفان سایه هر گه بر سر کشتی فکند مُنعم از بهر تسلی ،تکیه بر اسباب زد
4 کو گلاب کفر تا بر چهرهٔ ایمان زنم گر تهی از هوش گشت و تکیه بر محراب زد
5 خضر آب زندگی نوشید و عرفی خون دل این منور شعله گردید، آن قدح بر آب زد