لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه از کمال خجندی غزل 677

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال

1 لاف رندی مزن ای زاهد پاکیزه خصال درد آن حال نداری به همین درة بنال

2 تو و مسئوری و سجاده و طاعت همه عمر ما و سی و نظربازی و رندی همه سال

3 ما نه آشفته نقشیم که در آب و گل است نظر پاک نباشد نگران بر خط و خال

4 هر کس از مائدة وصل نصیبی طلبید تا کرا بخت نشاند به سر خوان وصال

5 چشم حق دیده کجا بسته فردا باشد عاشق و وعده تأخیر رهی امر محال

6 طالب دوست کو دور شمارد خود را بی خبر تشنه همی میرد و در عین زلال

7 گرچه نقصان کمال از می و شاهد بازیست در مقامی که همه اوست چه نقصان چه کمال

عکس نوشته
کامنت
comment