اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای
اوحدی مراغه‌ای

ای پسر، چون ملازم از اوحدی مراغه‌ای جام جم 37

جام جم 37 ام از 1326 جام جم

ای پسر، چون ملازم شاهی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33

1 ای پسر، چون ملازم شاهی نتوان بود غافل و ساهی

2 بخش کن روز خویش و شب را نیز مگذران بر فسوس عمر عزیز

3 شب سه ساعت به امر حق کن صرف سه حساب و کتاب و رقعه و حرف

4 سه به تدبیر ملک و رای صواب سه به آسایش و تنعم و خواب

5 روز را هم بدین قیاس نصیب بکنی، گر مدبری و مصیب

6 پیش سلطان خشمناک مرو در دم پنجهٔ هلاک مرو

7 موج دریاست قربت شاهان خشم ایشان بلای ناگاهان

8 اول روز پیش شاه مدام جهد کن تا سبق بری به سلام

9 در مکش خط به نام نزدیکان پی منه بر مقام نزدیکان

10 شاه را بی‌نفاق طاعت کن به قبولی ازو قناعت کن

11 گر ترا کم دهد مرو در خشم وز به آن بیشتر مگردان چشم

12 چشم بر کن به دوستان قرین گوش بر دشمنان گوشه‌نشین

13 هیزم خشک و برق آتش بار مرد خفته است و دشمن بیدار

14 سود کس در زیان او مپسند فتنه بر آستان او مپسند

15 هر کرا شاه بر کشد، بپذیر وانکه را دشمنست دوست مگیر

16 دل درو بند و گنجش افزون کن وانکه نگذاشت رنجش افزون کن

17 بنوازد، دعا کنش بر جان بزند، سر مپیچش از فرمان

18 مال خواهد، کلید گنج ببر مرد جوید، بکوش و رنج ببر

19 گر به آبت فرستد، ار آتش به رخ هر دو رخ در آور خوش

20 با کسی کو به راه پیشترست نزد سلطان به جاه بیشترست

21 گر بزرگی کند مدارش خرد که ترا بار او بباید برد

22 آنکه در صید شاه دام نهد بوسه بر دست هر غلام دهد

23 تا که باشد دل غلامی دور از تو کارت کجا پذیرد نور؟

24 بر فتوح کسان میفگن چشم ور فتوحت نشد مرو در خشم

25 ور گروهی مخالف شاهند راه ایشان مده، که بیراهند

26 عیب کس بر تو چون شود تابان دیده از دیدنش فرو خوابان

27 جهد کن تا چو ناکس و اوباش نکنی سر مملکت را فاش

28 بر میان دار بند به کوشی بر زبان نیز مهر خاموشی

29 با کسی، کش نمیتوان زد مشت ور بکوشد، نمیتوانی کشت

30 اندکی خلق خوشترک باید ور فتوحیست مشترک باید

31 خاطر شاه را چو آینه دان همه نقشی درو معاینه دان

32 آنکه تا بود نقش راست شمرد نقش کج پیش او نشاید برد

33 گر نباشد بدین صفاتت دست پیش ایزد کمر نشاید بست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای پسر، چون ملازم شاهی

شاعر شعر ای پسر، چون ملازم شاهی چه کسی است ؟

شاعر شعر ای پسر، چون ملازم شاهی اوحدی مراغه‌ای می باشد.

شعر ای پسر، چون ملازم شاهی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر ای پسر، چون ملازم شاهی چیست ؟

قالب شعر ای پسر، چون ملازم شاهی جام جم است

مضمون اصلی شعر ای پسر، چون ملازم شاهی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
اوحدی مراغه‌ای

ای پسر، چون ملازم از اوحدی مراغه‌ای جام جم 37

جام جم 37 ام از 1326 جام جم
بنر