-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بستان و ماهتاب و لب آب بس خوشست بر بانگ بلبلان، سحری خواب بس خوشست
2 خون دلم چو چشم دلارام پر ز جوش از لعل دوست شربت عنّاب بس خوشست
3 در تاب رفت زلف تو از آتش رخت وآن زلف دلفریب تو پرتاب بس خوشست
4 از روشنی روی تو مهتاب خون گرفت در ظلمت دو زلف تو مهتاب بس خوشست
5 کج کرده ای کمان دو ابرو به تاب من پیوسته ابروان تو در تاب بس خوشست
6 آن را که قبله روی چو خورشید خاورست طاق دو ابروانش به محراب بس خوشست
7 لعل تو گفت کام جهان می دهم شبی گر گوید او سخن هم ازین باب بس خوشست