- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شکست استخوان، طبع اندیشه زای به دندانهٔ کلک پولاد خای
2 که اندیشه، جادونگاری گرفت بنای سخن استواری گرفت
3 ز صد چشمه خون بیش، پیمود دل که شد صفحه ام رشک چین و چگل
4 به دل، کاوش دیده نگذاشت نم که گوهر فرو ریخت، ابر قلم
5 خرد دفتر جزء و کل را گشود که اندیشه، کلک آزمایی نمود
6 به پیچ و خم فکر، عمری گذشت که خاطر خداوند سررشته گشت
7 ز معنی، دلم جام جمشید زد نیم، زخمه بر ساز ناهید زد
8 حزین، زلف معنی ست در مشت باد به این تار، کلک خوش انگشت باد
9 رسایی ده، آوای اندیشه را فراسوده مگذار این بیشه را