-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دمید صبح سعادت،که یار باز آمد هزار شکر که آن غمگسار باز آمد
2 دلم،که برسر کوی تو راه یافت دمی باختیار شد و بخت یار باز آمد
3 خرد،ز جور و جفای تو،از سر کویت بخشم رفت ولی شرمسار باز آمد
4 روان ز بیم فراقت گریخت جانب وصل چو پشه بود و چو شیر شکار باز آمد
5 پریر دیدم و گفتم:سلام، داد علیک بخنده گفت که: آن سوکوار باز آمد
6 خرد بوادی عشقت سفر گزید،اما عظیم تند شد و بردبار باز آمد
7 کسی که راه بوصل توبرد،درره عشق چو صعوه رفت ولی چون هزار بازآمد
8 هزار شکر که ایام وصل خواهد بود گذشت نوبت دی،چون بهار باز آمد
9 بجان توکه مده انتظار قاسم را که این بلابسرم ز انتظار باز آمد