صبح دمید ساقیا بزم از ابن یمین فریومدی غزل 241

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن

1 صبح دمید ساقیا بزم صبوح ساز کن بر دل ما ز خرمی در ز بهشت باز کن

2 گر چه که ناز کرده ئی ای بت نازنین من نیک خوش آیدم ز تو باز در آی و ناز کن

3 ز آنچه بود زیادتی دست ز آب رز بشوی وز خبثات آرزو پاک شو و نماز کن

4 صوم و صلوه نافله گر چه ستوده طاعتیست شاید اگر نباشدت نان بده و نیاز کن

5 باز سپید عقل را دیده چنین چه بسته ئی تا بهوای دل رسی دیده باز باز کن

6 بلبل خوشنوا چنان در قفس از زبان بود دم مزن و نشیمن از دست شهان چو باز کن

7 ابن یمین اگر ترا آرزوی سلامتست رو در آرزوی دل بر رخ خود فراز کن

عکس نوشته
کامنت
comment