دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس دارم
1
دمد از چاکهای سینه شیون، تا نفس دارم
که چون دل، بلبل شوریده حالی در قفس دارم
2
نشد آسودگی حالی، نصیب کاروان ما
به هر وادی خروش دلخراشی، چون جرس دارم
3
عجب رسمی ست شهرستان دنیا را تماشا کن
که تنها من همین هشیارم و از پی عسس دارم