چشم بستن شمع‌سان بی‌تاب از جویای تبریزی غزل 47

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چشم بستن شمع‌سان بی‌تاب می‌سازد مرا

1 چشم بستن شمع‌سان بی‌تاب می‌سازد مرا ور به رخسارت گشایم آب می‌سازد مرا

2 آتش رخسار او نگذاشت در چشمم نمی با وجود آنکه هردم آب می‌سازد مرا

3 صندل درد سرم، از درد می سامان مکن!‏ من که مخمورم شراب ناب می‌سازد مرا

4 گر توانم کردن از خود پهلوی همت تهی آسمان با سرکشی محراب می‌سازد مرا

5 با وجود آنکه جویا در گداز حیرتم لذت سرگشتگی گرداب می‌سازد مرا

عکس نوشته
کامنت
comment