-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوشا بادی که از کوی تو برخاست کز او بوی سر زلف تو پیداست
2 سواد رنگ رخسار تو آورد ز رنگ و بو چمن دیگر بیاراست
3 سهی سرو چمن از پای بنشست چو شمشاد قدش بر پای برخاست
4 چو ماه چارده روی تو را دید ز رشک روی تو هر لحظه می کاست
5 ترحم نیست قطعاً در دل تو نه دل باشد تو گویی سنگ خاراست
6 نماند در چمن رنگی و بویی بجز سرو سهی کاو پای برجاست
7 نگاری چابک عیار دارم نه رویش خوش که خویش نیز زیباست
8 گرفتار غم رویت جهانیست نه در عشقت به عالم بنده تنهاست
9 اگر گویم که قدّت سرو جانست به پیشت راست گفتن را که یاراست