خوش آن ساعت که یار از لطف از مشتاق اصفهانی غزل 5

مشتاق اصفهانی

آثار مشتاق اصفهانی

مشتاق اصفهانی

خوش آن ساعت که یار از لطف گردد همنشین ما را

1 خوش آن ساعت که یار از لطف گردد همنشین ما را برآید جان و دل ز امید و بیم مهر و کین ما را

2 خوشی و ناخوشی وصل و هجر اوست ما را خوش که گاهی دوست میخواهد چنان گاهی چنین ما را

3 به شکر این که داری جمع ساز و برگ نیکویی تهی دامن مران از خرمنت چون خوشه‌چین ما را

4 مذاق ما ز شهد وصل شیرین کن بگو تاکی پسندی تلخ‌کام از حسرت این انگبین ما را

5 من و مشتاق نتوانیم رفتن از درت کانجا وفا برپای دل‌بسته است بند آهنین ما را

عکس نوشته
کامنت
comment